دکتری معماری

1ـ مقدمه :

با نگاهی کوتاه به محیط اطراف خود می‌توان دریافت که معماری و کشور ما دچار چالش های متعددی گردیده است که مهمترین آن کیفیت و بی‌هویتی می‌باشد. برای برخورد با این چالش ها باید از جهات مختلفی موضوع را بررسی نمود؛ که در این میان سهم دانشکده‌های معماری بسیار کلیدی است.

به منظور مبارزه با تنزل کیفیت باید در صدد ارتقاء دانایی و توانائی جامعه دانشگاهی برآمد و برای مبارزه با بی‌هویتی باید که دانشکده‌های معماری کشور محمل پرورش و رشد ارزش‌های خودی گردد.
در مورد نخست چنانچه دانائی و توانائی را از یکدیگر مجزا کنیم دوره دکترای معماری وظیفه ارتقاء دانایی معماری را بر عهده خواهد داشت. برای ارتقاء دانائی معماری، گسترش و تعمیق دانش مربوط به آن ضرورت پیدا می‌کند و این گسترش دانش نیازمند سفر روحانی و گذر از مرز عرصه‌های علوم دیگر و انتخاب ره آورد مناسب معماری ازین سیر و سفر روحانی می باشد. نخستین مدرک مکتوب معماری تألیف شده در قرن اول میلادی گواه معتبری بر وسعت مرز مشترک معماری با دیگر عرصه‌های علوم است. این عرصه وسیع، معماری را از یکطرف با علوم طبیعی و از سوی دیگر با علوم نظری هم مرز می‌سازد. بدیهی است که در این میان، گذشتن از مرز علوم تجربی، انسانی و تفحص در آن عرصه، همواره برای معماران منشاء فایده بوده و جاذبه بسیار داشته است.
در دروه دکترای معماری همواره دو نکته به شرح زیر مد نظر بوده است :
1. توسعه دانش معماری با تعمق در عرصه‌های علوم هم مرز معماری و تعمیق یافته‌ها.
2. یافتن یافته‌های به هنگام معماری و گذراندن آن از صافی فرهنگ خودی و یافتن دانش معماری در خور و مناسب این جامعه. بهترین جایگاه تبلور اهداف بالای رساله‌های دوره‌ی دکترا می‌باشد. امید است که هر رسأله دکترا بتواند ضمن اعتلای دانش معماری راه را به منظور تقرب جامعه معماری به فرهنگ خودی هموارتر و نزدیکتر نماید.


2ـ هدف :

شایان ذکر است که علاوه بر نکات مورد نظر در آئین‌نامه دوره دکترا خاطرنشان می‌سازد که هدف دوره تربیت فارغ التحصیلاتی است که جامع صفات انسان‌های معلم، محقق و دانشمند در رشته معماری ‌باشند. چنین انسان‌های جامعی در هر شرائطی قابلیت ارتقاء به محیط اطراف خود را دارند. همچنین برای تدریس در دانشکده‌های معماری نیز آمداگی لازم را دارا خواهد بود.